مناجات ماه رمضانی با خداوند
از گـرد ره رسیـدهام و آخر شب است این تازه کار نوکر زهرا و زینب است من دست خـالـی آمدهام دست پُـر توئی فرق خدا و بنده همین اصل مطلب است جـا مـانـدهام ز مـاه نـبـی ایـهـاالـکـریـم رحمی به عبد خسته که در تاب و در تب است آنـقدر تا به حال که بخـشیـدهای ببخـش زیرا شبیه بخشش یک ماه امشب است کار تو بخـشـش است و قـبولی توبهها اما همیشه کار من العـفو و یا رب است دارد دوبـاره دست گـنه بسـته میشـود تقدیر من ز لطف تو احیای هرشب است ذکر عـلی عـلی است صفـای زبان من ذکر حـسین حسین مرا زینت لب است هی میزنم به سینه به مُـشت گـره شده یاد شکسته سینه که در زیر مرکب است میگفت خواهری به دل خون و سر زنان ای وای قـتـلـگـاه ز نـیـزه لـبا لـب است ای کـشـتـۀ فـتـاده بـه هـامـون، بـرادرم جسمت چقـدر زیر سنان نامرتب است تیر سه شعـبـهای که فرو رفـته بر تنت بر قلب تو نخورده که بر قلب زینب است |